۱

مهارت زندگی در شعر مولانا (قسمت اول)

 پرسش مهر پرسش مهر 19 مهارت مهارت آموزی مهارت های زندگی زندگی کسب مهارت شعر حضرت مولانا

دریای بیکران مثنوی معنوی سرشار از نکته ها و داستان هایی ست که به مهارت های گوناگون زندگی بشر اشاره می نماید. در این مقاله به بخشی از این مهارتها اشاره می‌گردد.
 
در روان شناسی امروز، مقوله ای به نام مهارت های زندگی و آشنایی با آنها از اهمیت ویژه ای برخوردار شده است. این مهارت ها مجموعه ای از توانایی ها شامل اطلاعات و تکنیک هایی است که افراد سالم از نظر روانی، آنها را به کار می گیرند تا زمینه سازگاری و رفتار مثبت و مفید را در زندگی خودشان فراهم آورند. این مهارت ها علاوه بر آنکه بر کیفیت زندگی می افزایند، مانع از دچار شدن به انواع اختلالات روانی و آسیب های ذهنی می گردند. 
کتاب گران بار مثنوی معنوی مولانا جلال الدین محمد بلخی سراسر و بیت به بیت پر است از نکته های ناب که در قالب لطایف عرفانی و ادبی بیان می شوند و در بهبود کیفیت زندگی افراد به کار می آیند. از این رو، می توان ادعا کرد قسمت عمده کتاب مثنوی را مهارت های زندگی تشکیل داده است. البته واضح است که کتاب مثنوی، دریای بیکران است و هر کس از دریچه خود به آن می نگرد و گوهرهای دلخواه خویش را از آن فراهم می آورد، عارف گوهرهای عرفانی، زاهد گوهرهای زهدگون و روان شناس گوهرهای روان شناختی، خود مولانا می گوید:
هر کس از ظن خود شد یار من
وز درون من نجست اسرار من
و آنچه را مولانا گفته است هر کسی به قدر فهم و درک خود از آن برداشت و استفاده می کند و این بماند که خود مولانا این نکته را بیان می دارد که در حد و اندازه فکر ما سخن گفته و از آن بالاتر نرفته است:
آنچه می گویم به قدر فهم توست
مردم اندر حسرت فهم درست

مضرات مشورت نکردن
 
مولانا استاد تمثیل است و از عادی ترین و پیش پا افتاده ترین اتفاقات، عمیق ترین مفاهیم عرفانی را از باب تمثیل برداشت می کند، در بحث مشورت نیز مثالی زیبا را انتخاب کرده است.
داستان حضرت آدم؛ پدر بشریت؛ و برداشتی متفاوت از این داستان کرده و اینگونه بیان می دارد که خطای حضرت آدم که در اثر تبعیت از ذوق و خواست نفس بوده است، می توانست با مشورت گرفتن ایشان اتفاق نیفتد.
یک قدم زد آدم اندر ذوق نفس
شد فراق صدر جنت طوق نفس
همچو دیو از وی فرشته می گریخت
بهر نانی چند، آب چشم ریخت
مولانا شدت خطا را اینگونه بیان می دارد که در اثر لغزش حضرت آدم دوری از بهشت چون طوقی بر گردنش سنگینی می کرد، حتی فرشته نیز در اثر این خطا از او می گریخت و به خاطر آن چند دانه گندم که خورد مدت ها گریست و آب چشم ریخت و در ادامه می گوید، اگر چه گناه ایشان بسیار کوچک بود ولی چون از شخص بزرگی چون حضرت آدم - که همچون نورچشمی خداوند به حساب می آمد- سر زده بود، بسیار بزرگ و سنگین می نمود. همان گونه که مو به عنوان یک شیء خارجی بسیار کوچک و ریز اگر در چشم بروید باعث دردی جانکاه، سخت و غیرقابل تحمل می شود.
گرچه یک مو بد گنه، کو جسته بود
لیک آن مو، در دو دیده رسته بود
بود آدم دیده ی نور قدیم
موی در دیده بود کوه عظیم
راه حل:مشورت
حال که مولانا مشکل و مسأله را مانند یک سخنران قدرتمند با مثالی روشن طرح کرده است بلافاصله سراغ راه حل می رود و می گوید:
گر در آن، آدم بکردی مشورت
در پشیمانی نگفتی معذرت
زانکه با عقلی چو عقلی جفت شد
مانع بعد فعلی و بد گفت شد
اگر حضرت آدم(ع) در این امر مشورت می کرد، هرگز مجبور به معذرت خواهی نمی شد و قاعده کلی را این گونه بیان می دارد:"هرگاه عقلی با عقل دیگر یکی شوند مانع عمل و گفتار زشت و نامناسب می شود" و می توان این گونه نتیجه گرفت که قبل از سخن گفتن و انجام هر امر مهمی باید مشورت کرد.
چون ز تنهایی تو نومیدی شوی
زیر سایه یار تو خورشیدی شوی
رو بجو یار خدایی را تو زود
چون چنان کردی خدا یار تو بود
اگر در اثر تنهایی، ناامید و سرگردانی، در اثر همصحبتی با یار شفیق و خدایی همچون خورشید سرزنده و قدرتمند می شوی و در اثر روی آوردن به مشورت، خداوند نیز از تو حمایت می کند.

منبع: راسخون








نظرات (۱)

  1. محمد نظری

    در ارتباط با متن... واقعا ازین زاویه نگاه نکرده بودم به مثنوی معنوی... خیلی جالبه
    • پاسخ:

      شما درست می فرمایید
      برای خودم هم جالب بود

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

ابزار رایگان وبلاگ

ابزار هدایت به بالای صفحه